جدول جو
جدول جو

معنی جمع کردن - جستجوی لغت در جدول جو

جمع کردن
جمع آوری کردن، فراهم آوردن، گرد کردن
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
فرهنگ فارسی عمید
جمع کردن
فلنجیدن گرد آوردن، افزودن گرد کردن اندوختن گرد کردن گرد آوردن: (اموال بسیار جمع کرد)، فراهم کردن غند کردن: (لوازم و اسباب خانه را جمع کرد تا با وسیله نقلیه حمل کنند)
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کردن
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
جمع کردن
يجمع
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جمع کردن
Aggregate, Assemble, Garner, Mob, Pool
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جمع کردن
agréger, assembler, recueillir, agglomérer, réunir
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جمع کردن
toplamak, kalabalık oluşturmak, birleştirmek
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جمع کردن
جمع کرنا , جمع کرنا
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به اردو
جمع کردن
সংগ্রহ করা , সংগ্রহ করা , সংগ্রহ করা , জড়ো করা , সংগ্রহ করা
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
جمع کردن
kukusanya, kusanya, kusanyikiza
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جمع کردن
לאגד , לאסוף , לאסוף , לאסוף
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به عبری
جمع کردن
모으다 , 모이다 , 모으다
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
جمع کردن
集める , 集まる
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جمع کردن
एकत्रित करना , इकट्ठा करना , इकट्ठा करना , भीड़ करना , इकट्ठा करना
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به هندی
جمع کردن
mengumpulkan
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جمع کردن
รวบรวม , รวบรวม , เก็บรวบรวม , รวมกลุ่ม , รวมกัน
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
جمع کردن
aggregeren, verzamelen
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
جمع کردن
agregar, reunir, cosechar, aglomerar, juntar
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جمع کردن
aggregare, raccogliere, radunare, riunire
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جمع کردن
agregar, reunir, angariar, aglomerar
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جمع کردن
聚集 , 汇聚 , 收集 , 汇集
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به چینی
جمع کردن
zbierać, gromadzić
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
جمع کردن
збирати
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جمع کردن
aggregieren, sammeln, ernten, mobben, zusammenlegen
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
جمع کردن
собирать
تصویری از جمع کردن
تصویر جمع کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(شِ نَ / نِ / نُ دَ)
مجمع ساختن:
مجمعی کردند مرغان جهان
هر چه بودند آشکارا ونهان.
عطار (منطق الطیر).
و رجوع به مجمع ساختن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ عَ / دِ عِ)
گردآمدن. رجوع به تجمع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجمع کردن
تصویر تجمع کردن
انجمن کردن گرد هم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
انجمن کردن تشکیل م جمع دادن انجمن ساختن: و فصیحان عرب همواره به م جمع ساختن و سخنهای عثمان گفتن و فتنه جستن مشغول بودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
Covet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
жаждать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
begehren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طمع کردن
تصویر طمع کردن
жадати
دیکشنری فارسی به اوکراینی